خوشبختی

زندگی را با همه ی زیبایی اش در آغوش می کشم...

خوشبختی

زندگی را با همه ی زیبایی اش در آغوش می کشم...

سپاسگزاری

۱-بابت مهرتان،به خاطر همدردی و یکدلی و محبتتان، بی نهایت بی نهایت بی نهایت سپاسگزاریم. 

 درست یکهفته است که  جوان ۲۵ ساله ای را از دست دادیم.به خاطر هیچ! به خاطر سادگی! به خاطر عشق های کورکورانه...

 

«لاله ی تنهای» عزیز که در این جریان،داغدار برادر ۲۵ ساله ای بود که خود بزرگش کرده  و حالا فرسنگ ها از واقعه دور بود،بارها و بارها،حتی در اوج بحران ، همان روزهای اول ِ درد و رنج و مصیبت، از همدردی ها و مهربانیهایتان گفت و تشکر کرد... گفت که خواندن پیام های صمیمانه تان ،چقدر مایه ی آرامشش شده و خاطر ِ دردمند و رنجیده اش را تسلی داده است. 

 

غافل از اینکه من دیر سالی است که در فضای مجازی، مشمول اینهمه مهر و حمایت و دلگرمی هستم....

  

  

 

عشق بازی به همین آسانی است... 

 شاعری با کلماتی شیرین 

دست ِ آرام و نوازش بخش،بر روی سری 

پرسشی از اشکی 

و چراغ شب یلدای کسی با شمعی! 

و دل آرام ِ تسلی و مسیحای کسی یا جمعی

 

  

۲-بدون شک من  از خوش شانس ترین ها در دنیای مجازی بودم...نزدیک به ۸ سال نه بدی دیدم و نه نامردی... 

 

فقط و فقط مهر بوده و عشق و دوستی و نیکی...گاهی حتی تکیه کردم به صبوری و حمایت تان... 

 

یکی از بزرگ ترین دلخوشی های من در زندگی همین خانه و دنیای مجازی ام است...  

 

 

 

آری از زبان ِ کویر می گویم... 

یک شقایق برای من باغیست...

 

 

 

 

۳-اطرافم سرشار از انرژی های منفی ست...از مرگ و مریضی گرفته تا وجود انسان های سرتاسر منفی و تنگ نظر و مشکوک و چِه و چه و چه...نمیدانید با چه قدرت پیش بینی نشده ای همچنان سرپا و استوار و محکم و مقاوم ایستاده ام. روز به روز به قدرت بی نهایت انسان بیشتر و بیشتر ایمان می آورم.  

 

 

ذهن ما باغچه است 

گل در آن باید کاشت 

ور نکاری ،   گل ِ من، 

علف ِ هرز در آن می روید 

زحمت ِ کاشتن ِ یک گل سرخ 

کمتر از زحمت برداشتن ِ هرزگی ِ آن علف است 

گل بکاریم بیا 

تا مجال علف هرز فراهم نشود...

 

 

۴-سلامتی موهبت بی نظیری است...بزرگ ترین بهانه برای خوشبختی...اما افسوس که بیشتر ِما همیشه و همیشه ناراضی و شاکی، نالان و شتابان،به دنبال طرح ها و نقشه و اعداد و ارقام ِ خیالی و فرضی ای هستیم،تا  بلکه بعد از به دست آوردنشان،خوشبختی برایمان معنا پیدا کند یا{خوشبختی} همچون معجزه ای بر ما نازل شود... 

 

 افسوس که غافل از آنیم که خوشبختی ، تعریف ِهمین لحظات ساده و روان و زلالی است که با طیب خاطر و آرامش خیال و بدون پنجه در افکندن با مرگ میگذرانیم...غافل از اینکه  هزاران انسان آرزومند و دردمند، با کابوس فرا رسیدن مرگ و پیروزی بیماری،حسرت لحظه به لحظه های سلامتیشان حتی در دشوارترین مراحل زندگی را بر دل می کشند...  

 

 

زندگانی هنر بافتن پارچه ی زیبایی است 

زندگی دوختن ِ شادی هاست 

و به تن کردن ِ پیراهن ِ گلدار ِ امید 

و برون آمدن از خانه 

از کوچه ی بن بست زمستانی در صبح ِ بهار 

روح سبزی را باید در خویش دمید... 

 

 

 

۵-نیاز به روزانه نویسی دارم...در طول روز گاهی ده ها پست در ذهنم می نویسم...سعی می کنم از این به بعد بیشتر و پررنگ تر،در خانه ی مجازی ام صحبت و تبادل افکار کنم.... 

 

 

 

۶-برای تک تکتان سلامتی...شادی...مهر...خوشبختی...عشق....موفقیت و کامیابی آرزومندم.... 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در غم از دست دادن عزیزی که بهار زندگی و جوانی اش به ناگهان خزان شد سوگوارم

 

 صاحب عزا اینجا رو می خونه و به واسطه ی حضور مهربانانه تون در این جا همه رو می شناسه...کیلومترها از واقعه فاصله داره و بی تاب و دل شکسته و اندوهگین،در تنهایی خودش سوگواره... 

می دونم که کلام پر مهرتون مرهمی ه بر درد سنگین دلش...

...

آنه... تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت؟وقتی روشنی چشمهایت درپشت ِ پرده های مه آلودِ اندوه پنهان بود. 


با من بگو ازلحظه لحظه های مبهم کودکیت!
از تنهایی معصومانه دستهایت... 


آیا می دانی که درهجوم دردها وغم هایت
ودرگیر ودار ِ ملال آور دوران زندگیت، حقیقت ِزلالی ِ دریاچه نقره ای نهفته بود...  

آنه ! اکنون آمده ام تا دستهایت را
به پنجه طلایی ِ خورشید دوستی بسپاری
ودر آبی بی کران مهربانی ها به پرواز درآیی 


و اینک آنه، اکنون شکفتن وسبز شدن درانتظار توست! 


درانتظارتوست! 


درانتظارتوست 

  

 

 

 

 

 

I feel so unsure as I take your hand and lead you to the dance floor.
As the music dies something in your eyes
Calls to mind a silver screen and you're its sad goodbye.
I'm never gonna dance again
guilty feet have got no rhythm

(Though it's easy to pretend
I know you're not a fool.
I should have known better than to cheat a friend
And waste a chance that I've been given.
So I'm never gonna dance again
the way I danced with you.)

Time can never mend the careless whispers of a good friend.
To the heart and mind ignorance is kind.
There's no comfort in the truth
pain is the all you'll find.
I'm never gonna dance again
guilty feet have got no rhythm
. . .
Tonight the music seems so loud
I wish that we could lose this crowd.
Maybe it's better this way

We'd hurt each other with the things we want to say.
We could have been so good together

We could have lived this dance forever

But now who's gonna dance with me? - Please stay.
And I'm never gonna dance again
guilty feet have got no rhythm
. . .
No dance
no dance
no dance
you're gone - no dance
you're gone.
This matter is so wrong
so wrong
that you had to leave me alone
 

 

 

ترجمه:


اصلا مطمئن نیستم وقتی دستتو می گیرم و تو رو به سمت سالن رقص هدایت می کنم
هم زمان با محو شدن موسیقی ، چیزی در چشمان تو به من اون صفحه نقره ای رو یادآوری می کنه ، تو رو و خداحافظی غم انگیزو
من هرگز بار دیگه نمی رقصم
احساس گناهکاری وزن و آهنگی نداره

بهرحال تظاهر کردن راحته
می دونم تو یه احمق نیستی
بهتر بود می دونستم که نباید دوستمو فریب بدم

و چه بیهوده شانسمو هدر دادم
پس من هرگز بار دیگه نمی رقصم
رقصی که با تو داشتم
زمان هیچ وقت نمی تونه برگرده
زمزمه های بی احتیاطانه با یه دوست خوب
برای قلب و خیال ، بی خبری خوبه
حقیقت آرامش نمیاره
رنج ، تمام آن چیزیه که تو می فهمی
من هرگز بار دیگه نمی رقصم
احساس گناهکاری وزن و آهنگی نداره
. . .
هرگز بدون عشق تو
امشب صدای موسیقی بنظر خیلی بلند میاد
آرزو می کنم که ما از جمعیت دور بشیم
شاید این جوری بهتر باشه

ما همدیگه رو با حرفایی که می خواییم بزنیم می رنجونیم
ما می تونستیم با همدیگه خیلی خوب باشیم

ما می تونستیم این رقصو تا ابد زنده نگه داریم

ولی حالا کی قصد داره با من برقصه ؟ لطفا بمون
من هرگز بار دیگه نمی رقصم
احساس گناهکاری وزن و آهنگی نداره
. . .
رقصیدنی در کار نیست
رقصیدنی در کار نیست
رقصیدنی در کار نیست
تو داری میری ، رقصیدنی در کار نیست
تو داری میری
این مسئله اشتباه بزرگیه
اشتباه بزرگیه
که تو باید منو تنها بذاری و بری ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-پیشنهاد می کنم برای شنیدن آهنگ(اصلی) که از جرج مایکل و به نام Careless Whisper  و در متن وبلاگ هست از هدفون استفاده کنید...بی نظیره... 

 

  

 

لینک دانلود آهنگ : اینجا

الو اورژانس!

-همکاری که منتهای برخورد باهاش توی راهروهای اداره است و نهایتا یه سلام و اکثریت قریب به اتفاق مواقع از چشماش می خونی که داره دنبال ارث پدرش میگرده تو چشات،اون وقت نمی دونم شب تا صبح دچار چه تحول و دگردیسی ای شده که صبح ساعت ۷:۴۵ دقیقه به منی که تازه نیم ساعته خوابیدم زنگ میزنه و از من دستور رژیم غذایی می خواد و خیلی خیلی پیگیر می خواد بدونه من از چه رژیمی استفاده می کنم!! 

 

 

-بعد  از اون جایی که جزو مافیای مالی اداره هم هست و به اتفاق چند نفر دیگه الان دیر سالی است مشغول بردن و خوردنه، اونوقت هی تو خواب و بیداری وقتی بهش آدرس متخصصین تغذیه رو میدی ،هنوز حرف آخر ِفامیلی شون رو نگفته می پرسه :  اونوقت چَن میگیره؟؟؟!!!    

 

 

 

 

-اصلا آدم جیگرش کباب میشه!یعنی طوری که کم مونده بگی بیا حقوق این ماه من هم مال تو!! من که تو زد و بند های مالی نیستم اما می خوای حقوق من هم مال تو!! والا...

 

 

-بعد همچنان که هنوز داری تو خواب فایل های متخصصین تغذیه ی خوب رو بازیافت می کنی تا بهش بگی ،وسط حرفات که به زور از ته ِ حلقت در میاد هی یه لنگه پا میپره که: 

 

 

-شما ورزش می کنید؟؟ 

-شما چه جور ورزشی می کنید؟؟ 

-شما کجا ورزش می کنید؟؟ 

-شما روزا چی می خورید؟؟ 

-میشه شما برا من برنامه ی غذایی بنویسید اصن؟؟ 

-شما دور کمرتون چنده الان؟؟ 

-دور باسنتون چطور؟؟

 

 

 

 

 

  

 

 

بدون شرح...

دکترها بهش گفتن دخترت مشکل قلبی داره و تا الان نمی دونستید.بنابراین نمیتونید عمل زیبایی بینی و فک انجام بدید چون پر ریسکه و از نظر قلبی منع داره.باید هرچه سریع تر به قلبش برسید... 

 

  

اونوقت با یه نیشی که تا بناگوش و بازه و انگار دکترها دارن براش جوک تعریف می کنند،میگه: 

 

نه ایشالله میره عمل میشه،خوشگل تر میشه...عروس خانم...الهی قربونت برم... 

 

 

-خانم مگه دکتر قلبشون نگفتند نمی تونه بیهوشی بگیره اونم برای دو تا عمل؟؟ به زور که اتاق عمل نمی برنش که!! برای دکتر بیهوشی و جراح مسئولیت داره...دکتر قلب هم رضایت نداده... 

 

میگه: نه میرم الان صحبت می کنم باباش «آآآآآآشنا» داره تو بیمارستان عملش می کنند ایشالله خبری نیست... 

 

 

- خانم متوجه اید؟؟ مشکل قلب مادرزادی داره!! چرا نمیرید برای پیگیری؟ اصلا دو تا عمل فک و بینی برای چی؟ دختر به این قشنگی؟؟ 

 

 

در حالیکه نیشش یهو تا بناگوش باز شده میگه: 

 

واااای خانم نمی دونی!! شوهرش دوست داره (غش غش غش غش). نمی دونی که! شوهر دخترم مهننننننننننندس کامپیوتره...ایران نه ها!! آلماااااااان! اونوقت پول فرستاده که تا قبل از این که دخترم بره آلمان فک و بینی اش رو عمل کنه! خودش هم هزااااااار الله و اکبر ،هزااااااااار ماشالله،چشمم کف پاش،بزنم به تخته شبیه هنرپیشه هاست!وای قربونش برم الهی!! به منم میگه: گِردو ،گِردو !!!!! 

 

 

-...!!