خوشبختی

زندگی را با همه ی زیبایی اش در آغوش می کشم...

خوشبختی

زندگی را با همه ی زیبایی اش در آغوش می کشم...

عصیان های یک مبتلا به سندروم پی ام اس(سندروم قبل از قاعدگی)

تمام لوازم و وسایل اتاقم رو ریختم بیرون...از عمد ریختم تا به بهانه ی اونم شده اتاقم رو فنگ شویی کنم...کاملا احساس می کنم زندگی ام به جریانِ انرژی احتیاج داره...همه چیز...حتی افکارم...حتی اطرافیانم... 

 

 

 

مدتیه که عوض شدم...کاملا عوض شدم...احساس می کنم به اندازه ی کافی،و حتی خیلی بیشتر از اندازه ی کافی به همه،فرصت دادم و صبوری کردم...دیگه قطع به یقین به اونجایی رسیدم و به این مساله ایمان پیدا کردم که دلیل نداره من خودم رو بیشتر از این اذیت کنم تا همه چیز بر مبنای اصول و روابط از قبل تعریف شده پیش بره... و در چارچوب های تعریف شده و مرسوم و متداول بگنجه...

 

دلیل نداره برای دیگرانی که هیچ شبیه من نیستند،بیشتر از این صبوری کنم...  

 

مدتیه دارم آدم های غیر ضروری زندگی ام رو که جز ضرر هیچ چیز نداشتند،یکی یکی حذف به قرینه ی معنوی(!!) می کنم! 

 

من آدم صبوری ام...خیلی خیلی خیلی صبور...تحملم زیاده و تحمل می کنم...فقط دور باد اون روزی که تحملم تموم میشه....طاقتم طاق میشه و کاسه ی صبرم لبریز... 

خیلی خیلی راحت پشت پا میزنم به تمام روابط و آدم ها و جریانات...خیلی راحت و بدون هیچ سختی ای! چون کاملا مطمئنم که خیلی بیشتر از حد و حدود طبیعی فرصت دادم و صبر کردم و چشم بستم و سکوت کردم اما نفهمید! نفهمیدند!!! 

 

اینه که به راحتی و برای همیشه فایلش رو،فایلشون رو ، در ذهنم حذف می کنم،حتی اگر مجبور باشم هر روز و ساعت ها در کنارم داشته باشم یا ببینمشون... 

  

مهم نیست! مهم اینه که اهمیت اون آدمی که توی خیابون داره راه میره و من نمی شناسمش،برام از اونی که حذفش کردم بیشتره!!  

 

قبل تر ها،باز به این جا هم که می رسیدم،با خودم مشکل داشتم....گاهی می گفتم عیبی نداره...صبر کن!مدارا کن... ولی حذف نه....گاهی دلم برای اون آدم های حذف شده هنوز می تپید...یا گاهی ژنتیک و نسبت کار خودش رو می کرد و نهایتا با اشاره ای بر می گشتم....اما الان،مدتیه،ماجرا کلا تغییر کرده...این همه آرامش و اطمینان در خودم سراغ نداشتم تا به حال... 

 

حالا دیگه مطمئنم برای این که خودم بیشتر از این اذیت نشم،تمام اطرافیان آزار دهنده ی زندگی ام رو بخشیدم،اما اینبار دیگه واقعا واقعا فایلشون در ذهنم «شیفت+دیلیت» شده و به هیچ عنوان امکان و یا قصد بازیابی اطلاعات وجود نداره!!!!! 

دلم یه سری روابط جدید می خواد در زندگی....بدون هیچ توقع و پیش شرطی...فقط،به صداقت هم ایمان داشته باشیم و از بودن با هم لذت ببریم...همین!! 

 

 

 

 

دوست یعنی کسی که وقتی هست آروم باشی و وقتی نیست چیزی توی زندگیت کم باشه؛
ـ دوست یعنی اون جمله‌های ساده و بی‌منظوری که میگی و خیالت راحته که ازش هیچ سوء تعبیری نمی‌شه؛
ـ دوست یعنی یه دل اضافه داشتن برای اینکه بدونی هر بار دلت می‌گیره یه دل دیگه هم دلتنگ غمت می‌شه؛
ـ دوست یعنی وقت اضافه ... یعنی تو همیشه عزیزی حتی توی وقت اضافه؛
ـ دوست یعنی تنهایی هامو می‌سپرم دست تو چون شک ندارم می‌فهمیش؛
ـ دوست یعنی یه راه دو طرفه٬ یه قدم من یه قدم تو ...اما بدون شمارش و حساب و کتاب؛
ـ دوست یعنی من از بودنت سربلندم نه سر به زیر و شرمنده؛

 

پی نوشت: 

 

۱-این مدت لب تاپم خراب بود و نمایندگی تهران...دارم میرم از فرودگاه بیارمش...کامنت های قشنگتون پیش منه...بر می گردم و تاییدشون می کنم... 

 

 

۲-چقدر دنیای مجازیِ خودم رو و دوست های همیشگی ای که اینجا پیدا کردم دوست دارم...همیشه فقط مهر و محبت و انرژی های مثبت بوده که ازشون گرفتم...و عشق!

نظرات 10 + ارسال نظر
مجید جمعه 5 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:08 ب.ظ http://nazpatogh.org

سلام خدمت شما همکار گرامی
وب یاست خوبی دارید خوشحال می شم به
وب منم یه سری بزنید

راستی با تبادل لینک موافقید؟
اگر موافقید منو با اسم

(^_^) ناز پاتوق (^_^)

لینک کنید خبرم کنید ظرف 4ساعت لینک می شید

امیر جمعه 5 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:10 ب.ظ http://my4divari.blogsky.com

سلام . خوبی ؟ من خودم شیرازیم
تا الان اطلاعی از این صبا نداشتم به وبلاگش س زدم اما تاریخ پستهاش نا مشخصه
میخولم بدونم الان در چه وضعه

سیلوئت جمعه 5 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:22 ب.ظ http://silhouette.blogfa.com

چرا گاهی آدما اینقدر سفت و سخت پای یه چیزایی وای میستن و وقتی دیگه جونشون به لبشون رسید و به مرز خفقان رسیدن تازه یاد گزینه حذفم می افتن !‌به نظرم دلیلی نداره که تا اون حد آدم پیش بره... خیلی زودتر ازینا می شه یه چیزا یا کسایی رو حذف کرد که اینقدر با اعصاب و روان و زندگیت بازی نکنن...
خلاصه که تبریک که به اون مرحله رسیدی :‌)

جعفر جمعه 5 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:31 ب.ظ http://dost66.blogfa.com/


درود
خوبین؟
وبتون خیلی باحال و زیباست
موفق باشید

دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم
این که می‌گویند آن خوشتر ز حسن یار ما این دارد و آن نیز هم
یاد باد آن کو به قصد خون ما عهد را بشکست و پیمان نیز هم
دوستان در پرده می‌گویم سخن گفته خواهد شد به دستان نیز هم
چون سر آمد دولت شب‌های وصل بگذرد ایام هجران نیز هم
هر دو عالم یک فروغ روی اوست گفتمت پیدا و پنهان نیز هم
اعتمادی نیست بر کار جهان بلکه بر گردون گردان نیز هم
عاشق از قاضی نترسد می بیار بلکه از یرغوی دیوان نیز هم
محتسب داند که حافظ عاشق است و آصف ملک سلیمان نیز هم

حافظ
به عمری یک نفس با ماچو بنشینند بنشانند

اگه دوست دارید.
منو با نام
دوست من سلام
لینک کنید و بهم خبر بدید که با چه نامی شما رو لینک کنم
بدرود
[گل]

خادم شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ق.ظ

سلام
خسته نباشید
انشاالله همیشه شاد و پر انرژی باشید

خانوم شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:26 ق.ظ http://khanoomstory.blogsky.com

تو چه عاقلی نهال...با دستای قابل اعتماد...ندیده می دونم دستات چه شکلی هستن

[ بدون نام ] شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:40 ق.ظ

nahal khanoomiye aziz akhe nemigi ma negaran mishim ke kojayie?
man ke inghadr negaran shodam barat comment gozashtam.
khoda ro shokr ke roberahi,
che khobe ke dari baziharam az zehnet fangshoyie mikoni,be khoda kheili lazeme ,man yek seri doost daram ,harvaght inaro mibinam ,makhsoosan ba yekishoon aslan tamas nadashtam bad az 5 sal ke didamesh bavar kon inghadr energi manfi in adam be man ziyad bood ,chenan sardardi to khonash gerefte bodam ke had nadasht,ye hese badi dashtam.hamash migotam man az inja zoodtar farar konam,
manam hamishe hamishe donbale ye doost gashtam ke ye rang bashe,dahan lagh nabashe,ba marefat bashe&.........&mohemtar az hame hasood nabashe vali be khoda ta hala ke peyda nakardam,bavar kon baz to indonyaye majazi adam baz ba kasani ke ertebat barghar mikone aizataran ta donyaye vagheyie,
miboosamet,movazebe khodet bash,
payandeh bashi

نازی شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:30 ق.ظ http://havayehoseleh.blogfa.com/

سلام
نهال به نظرت میشه کسایی را که شاید هر روز در کنارشون هستی و می بینیشون شیفت +دیلیت کرد؟
میدونم به اندازه کافی صبور و مهربون هستی امیدوارم همیشه شاد و خوش باشی

قزن قلفی شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:18 ق.ظ http://afandook.persianblog.ir

آخ خوش به حالت ....... مدتهاست که منم دلم می خواد بزنم همه چی رو بهم بریزم ! واقعا خوب و مفیده اینکار . تجربه اش رو دارم ... باید دست به کار بشم !
شاید به همین زودیها !

یک زن یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:04 ق.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد