خوشبختی

زندگی را با همه ی زیبایی اش در آغوش می کشم...

خوشبختی

زندگی را با همه ی زیبایی اش در آغوش می کشم...

من کی هستم؟!

من کی هستم؟!

============ =========

من« دوشیزه مکرمه» هستم

وقتی زن ها روی سرم قند می سابند و همزمان قند توی دلم آب می شود.

============ ========= =====

من «مرحومه مغفوره» هستم

وقتی زیر یک سنگ سیاه گرانیت قشنگ خوابیده ام و احتمالاً هیچ خوابی نمی بینم .

============ ========= ========= =

من «والده مکرمه» هستم

وقتی اعضای هیات مدیره شرکت پسرم برای خودشیرینی 20 آگهی تسلیت در 20 روزنامه معتبر چاپ می کنند .

============ ========= ========= ===

من «همسری مهربان و مادری فداکار» هستم،

وقتی شوهرم برای اثبات وفاداری اش البته تا چهلم- آگهی وفات مرا در صفحه اول پرتیراژترین روزنامه شهر به چاپ می رساند

============ ========= ========= ===


من «زوجه» هستم،

وقتی شوهرم پس از چهار سال و دو ماه و سه روز به حکم قاضی دادگاه خانواده قبول می کند به من و دختر شش ساله ام ماهیانه فقط بیست و پنج هزار تومان ، بدهد

============ ========= ========= ===

من «سرپرست خانوار» هستم،

وقتی شوهرم چهار سال پیش با کامیون قراضه اش از گردنه حیران رد نشد و برای همیشه در ته دره خوابید.

============ ========= ========= ===

من «خوشگله» هستم،

وقتی پسرهای جوان محله زیر تیر چراغ برق وقت شان را بیهوده می گذرانند.

============ ========= ========= ===

من «مجید» هستم،

وقتی در ایستگاه چراغ برق، اتوبوس خط واحد می ایستد و شوهرم مرا از پیاده رو مقابل صدا می زند.

============ ========= ========= ===

من «ضعیفه» هستم،

وقتی ریش سفیدهای فامیل می خواهند از برادر بزرگم حق ارثم را بگیرند.

============ ========= ========= ===

من «بی بی» هستم،

وقتی تبدیل به یک شیء آرکائیک می شوم و نوه و نتیجه هایم تیک تیک از من عکس می گیرند.

============ ========= ========= ===

من «مامی» هستم،

وقتی دختر نوجوانم در جشن تولد دوستش دروغ پردازی می کند..

============ ========= ========= ===
من «مادر» هستم،

وقتی مورد شماتت همسرم قرار می گیرم چون آن روز به یک مهمانی زنانه رفته بودم و غذای بچه ها را درست نکرده بودم.

============ ========= ========= ===

من «زنیکه» هستم،

وقتی مرد همسایه، تذکرم را در خصوص درست گذاشت ماشینش در پارکینگ می شنود.

============ ========= ========= ===

من «مامانی» هستم،

وقتی بچه هایم خرم می کنند تا خلاف هایشان را به پدرشان نگویم.

============ ========= ========= ===

من «ننه» هستم،

وقتی شلیته می پوشم و چارقدم را با سنجاق زیر گلویم محکم می کنم و نوه ام خجالت می کشد به دوستانش بگوید من مادربزرگش هستم... به آنها می گوید من خدمتکار پیر مادرش هستم.

============ ========= ========= ===

من «یک کدبانوی تمام عیار» هستم،

وقتی شوهرم آروغ های بودار می زند و کمربندش را روی شکم برآمده اش جابه جا می کند.

============ ========= ========= ===

من «بانو» هستم،

وقتی از مرز پنجاه سالگی گذشته ام و هیچ مردی دلش نمی خواهد وقتش را با من تلف بکند.

============ ========= ========= ===

من در ماه اول عروسی ام؛ «خانم کوچولو، عروسک، ملوسک، خانمی ، عزیزم،عشق من، پیشی، قشنگم، عسلم، ویتامین و...» هستم.

============ ========= ========= ===

من در فریادهای شبانه شوهرم، وقتی دیر به خانه می آید، چند تار موی زنانه روی یقه کتش است و دهانش بوی سگ مرده می دهد، «سلیطه» هستم.

============ ========= ========= ===

من در محاوره ی دیرپای این کهن بوم ؛ «دلیله محتاله، نفس محیله مکاره،مار، ابلیس، شجره مثمره، اثیری، لکاته و...» هستم.


============ ========= ========= ===

دامادم به من «وروره جادو» می گوید.

============ ========= ========= ===

حاج آقا مرا «والده» آقا مصطفی صدا می زند.

============ ========= ========= ===

من «مادر فولادزره» هستم، وقتی بر سر حقوقم با این و آن می جنگم.

============ ========= ========= ===

مادرم مرا به خان روستا «کنیز» شما معرفی می کند

نظرات 6 + ارسال نظر
مهدی سه‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:28 ق.ظ http://rastinfan.blogsky.com

وولا چی بگم
مطلبی انتیک گزاشتی
من های متفاوت
توی زمانه ای متفاوت


اوای راستین عنوان کتابیست که هم اکنون برای شما دوستان عزیز حاضر کردم این کتاب حاصل تلاش خودم است که اون رو با هزاران عشق تقدیم به راستین عزیز و هوادارانش میکنم و شما میتونید اون رو از طریق همین فنبلاگ دریافت کنید

مضمون این کتاب رو متن و شناسنامه ترانه های البوم سیمرغ تشکیل میدند به علاوه شناسنامه سه ترانه البوم جدید راستین به نام باغ بنفش که دو تای این ترانه ها علاوه بر شناسنامه حاوی متن ترانه هم هستند

این کتاب همواره و همگام با انتشار ترانه های جدید از راستین عزیز به روز خواهد شد و هر چند مدت یکبار شما شاهد نسخه جدید این کتاب خواهید بود

http://rastinfan.blogsky.com

یـــــک سه‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 08:25 ق.ظ

دختره سه‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:20 ق.ظ http://likepoison.blogfa.com

این متنو خیلی دوس دارم حتی اگه هزار بار بخونمش.

آقای رگبار سه‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:14 ق.ظ http://www.ragbarha.blogfa.com

نهال این نوشته کار خودت بود ؟!
اگر بود که م یتونم بگم جزء زیباترین و نکته سنج ترین کارهایی بود که تو این اواخر خوندم . زحمت کشیده بودی . خیلی قشنگ حالتهای یک زن رو بیان کرده بودی
اما ....
اگه نبود ! از کجا برداشت کرده بودی؟‌منبعش؟

خادم سه‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:00 ب.ظ

سلام
شب شما بخیر
مطلب بالا را خوندم .......
در خصوص تصمیم مهم قبولی ...در داروسازی باید خصوصی صحبت کنیم .
چطور وچگونه لطفا سریعتر .
منتظرم

ساعت شنی دوشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:15 ب.ظ

این متن را دوست دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد