خوشبختی

زندگی را با همه ی زیبایی اش در آغوش می کشم...

خوشبختی

زندگی را با همه ی زیبایی اش در آغوش می کشم...

کپی رایت....

این پست مخاطب خاص وبلاگستانی دارد ولا غیر!!





والا ما یه همکاری داریم که استهباناتیه!(همون جایی که انجیر و زعفرونش معروفه....). بعدش این خانم با این که شاید زیاد تحصیلاتی هم نداره ولی به شدت روی ۲ بچه اش حساسه و با چنگ و دندون داره اینا رو می کشونه.... مثلا  میگه من هر روز صبح زود بلند میشم نون تازه می خرم که بچه هام با بوی نون تازه اشتهاشون باز شه و هیچ چیزی حتی آبلیمو رو هم از قبل نمی گیره و بگذاره! همه چیز تازه! از سبزی و گوشت گرفته تا نون و آب لیمو و آب غوره!! رو درس بچه هاش هم همین قدر حساسه!!


حرف تو حرف اومد...داشتم می گفتم! این همکار من یه جاری داره، که اون ۲ تا دختر داره،یه پسر!

همکار من ۲ تا بچه داره که اسم هاشون مهسا و میلاد هستش...


اون وقت این جاریه،اومده اسم یه دخترش رو گذاشته مهسا،اسم پسرش رو گذاشته میلاد و اسم

اون یکی دخترش رو گذاشته الهام که اسم خواهر خودشه!!!!!!!!!!! فکر کن...



یه روز که همکارم داشت مثل گندم برشته تو ماهیتابه ی داغ جلز و ولز می کرد،با خنده بهش میگم نگران نباش....دامنه ی تفکراتش تا همین حد وسعت داشته!!!! حتی نیم متر هم جلو تر نرفته!!! مثلا فکرش حتی تا خونه ی همسایه شون هم نرفته که دست کم از اون جا هم یه ایده ای بگیره!!!!!!! اگه هم شما نبودید،احتمالا اسم بچه هاش رو ، هم اسم بقال و سبزی فروش و قصاب محل میگذاشت که هر روز میره ازشون خرید کنه!! مثلا احتمالا میگذاشت عباس آقا و اسمال آقا و زن عباس آقا....





خلاصه...همین طور که گفتم این پست مخاطب خاص وبلاگستانی داشت ولاغیر....شرمنده ی روتونم اگه خیلی مبهم بود...:))





نظرات 5 + ارسال نظر
مرجان چهارشنبه 22 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 08:29 ب.ظ http://kavir-semnan.com

نهال تو حدس میزنى که من منظورت رو فهمیده باشم؟؟ یا فکر میکنى اشتباه فهمیدم

میبوسمت نهال سر سبز شیراز:)

خادم چهارشنبه 22 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:21 ب.ظ

سلام
عجبی نهال جان
تشریف اوردین انهم بدون انتشار کامنت خواننده ها
حالا هم حیلی ساده و فقط فکر کنم برا اینکه زبون مارو ببندید اره؟
بازهم مرسی از لطفتون
ضمنا من با ان بنده خدا صحبت کردم نشد
شما چی کردید برامون؟

یـــــک پنج‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:17 ق.ظ

واقعا ؟!!!!!!! (اونقدر تعجب ناک بود که ارزششو داشت این اسمایل رو از جای دیگه وردارم بیارم!!!)

فلفل بانو شنبه 25 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:42 ق.ظ http://jayejadidma.persianblog.ir/

هیچ روزی این زمان پاک بودم البته کلی از وقتی که باید خاله پری بیاد گذشته بودو نیومده بود

خادم شنبه 25 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:18 ب.ظ

سلام
خسته نباشید
کجائید نهال خانم دیگه از غیبت کبری هم گذشته حداقل بفکر ما هم باشید .
اگر هم ادرس عوض کردید حداقل ماروو بی خبر نذارید .
در ان رابطه کاری تونسید بکنید؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد